مشاهیر دزیان

حاج تقی دزیانی حاج تقی دزیانی کودکی بیش نبود که با خشم پدربر او بر سر مشکلی قصدهجرت از سرزمین ابادی و اجدادی خودنمود.مصمم وبا پای پیاده مسیر 300 کیلومتری دزیان به گرگان راطی کرد. به کشاورزی مشغول شد.سالیان متمادی سخت به طلب روزی حلال سعی و تلاش نمودوبخصوص در"کشت و تجارت پنبه واستحصال ان "سر امد منطقه شد. ازانجا که با خودساختگی ثروت فراوان اندوخته بود در تکریم اقشار زحمتکش پیدا وپنهان از هیچ کوشش و کمکی فرو گذار نکرد. برای تعظیم شعائر دینی "مسجد موسی بن جعفر" را بنیان نهادو "خانه عال"م را برای اسایش امام جماعت ان وقف نمود.وی "ابنیه بسیاری در محلات خیابان شهدا گرگان" وقف عام نمود. در پایان عمرش از انجا که احساس نمود اجل مهلتش نمی دهدبه پیشکارش وصیت نمود در اولین فرصت "بیمارستان وزایشگاه دزیانی"را با سرمایه اش احداث نمایند تا مادران در محیطی بهداشتی وفارغ از نگرانی از مرگ ومیر فرزندانی سالم و صالح به جامعه تحویل دهند. این بیمارستان از یک دهه قبل از انقلاب اسلامی تا کنون به همت این خیر نیکوکارخدمات بیشماری رابه مردم منطقه ارائه نموده است.

وجه تسمیه وژیشینه تاریخی دزیان

وجه تسمیه و پیشینه تاریخی دزیان حدود800 سال قبل از میلادمسیح و در دوران حکومت کیانی (کمتر از 3000 سال پیش) دو برادر به نامهای "دز" و "گیو"در این منطقه سکنی می گزینند. انان به کشاورزی ودامداری می شوند وبا گسترش مراتع سرزمین خود را تقسیم می کنند. بعدها از ریشه نامهای این دو برادر بازماندگان انان سرحدات برادراولی را"دزیان"ودومی را"گیور" نامیدند. هم اکنون مردم دزیان به شش طایفه : ۱.شاهینی (تیره کربلایی صفری/تیره اخوندی/تیره میرزامحمدی). ۲.دزیانی(نسب کربلایی ابراهیم). ۳.بیکی(نسب حاج حسین). ۴.عجمی(نسب حاجی بابا) ۵.حسینی(تیره میرحسینی ها/تیره میرزا محمد علی ها) ۶.احمدی تقسیم بندی می شوند.

راههای تقو یت ایمان

1-سعی کنید نمازتان را در اول وقت بخوانید
2-هر شب قبل از خواب سه مرتبه سوره توحید را بخوانید (ثواب آن برابر با ختم قرآن است)
3-شب ها با وضو بخوابید(ثواب آن مانند این است که شب تا صبح عبادت کرده اید)
4-هر روز ذکرهمان روز را صد مرتبه تکرار کنید

ذکر روز شنبه : یا رب العالمین

یک شنبه :یا ذالجلال و الاکرام

دوشنبه: یا قاضی لاحاجات

سه شنبه :یا ارحم الراحمین

چهارشنبه : یا حی یا قیوم

پنج شنبه : لا اله الا الله الملک الحق المبین

جمعه : اللهم صل علی محمد و ال محمد




داغدار زینب

سلام بر دل زینب و داغهای فراوانی که دید:داغ فرزند، داغ برادری چون عبّاس(ع) ، داغ امام زمانش، داغ فرزندان برادرانش، داغ جوانان و پیران غیور بنی هاشم(ع) .

سلام بر او که غمخوار و همدم حسین(ع) و اباالفضل(ع) بود .

سلام بر پرستار و تیمارکننده ی فرزندان و کاروان حسین(ع) ، پرستار طفلی چون رقیّه(س) .

سلام بر او که اسیر شد و اسرا را یاوری کرد و دلداری داد .

و سلام بر او که بار کربلا را به دوش خویش کشید و استواری کرد و چون شیرزنی، راه شهدای کربلا را ادامه داد و روشنی بخشید .

و سلام بر او که در آخر فرمود: در کربلا چیزی جز زیبایی ندیدم .

خدایا به سوز دل زینب(س) و مقام و شانی که نزد تو دارد، عشق حسین(ع) ، اشک حسین(ع) ، پیراهن مشکی حسین(ع) را از ما مگیر!

چیزی نداریم جز اندکی محبّت حسین(ع) و پدر و مادر و برادر و فرزندان معصومش(علیهم السّلام) در گوشه ی دلمان که امیدواریم به واسطه ی این ارادت، روز محشر از صف روسیاهان خارجمان کنند .

صحبت گنجشک با امام رضا(ع)


راوى: سلیمان یکى از اصحاب امام رضا(ع)

حضرت رضا(ع) در بیرون شهر، باغى داشتند. گاه گاهى براى استراحت به باغ میرفتند . یک روز من نیز به همراه آقا رفته بودم. نزدیک ظهر، گنجشک کوچکى هراسان از شاخه درخت پرکشید و کنار امام نشست.

نوک گنجشک، باز و بسته میشد و صداهایى گنگ و نا مفهوم از گنجشک به گوش میرسید.انگار با جیک جیک خود، چیزى میگفت.امام علیه السلام حرکت کردند و رو به من فرمودند:سلیمان!... این گنجشک در زیر سقف ایوان لانه دارد.

 یک مار سمى به جوجه هایش حمله کرده است. زودباش به آن ها کمک کن!... با شنیدن حرف امام در حالى که تعجب کرده بودم بلند شدم و چوب بلندى را بر داشتم .

آن قدر باعجله به طرف ایوان دویدم که پایم به پله هاى لب ایوان برخورد کرد و چیزى نمانده بود که پرتشوم...با تعجب پرسیدم:شما چطور فهمیدید که آن گنجشک چه مى گوید؟ امام فرمودند:من حجت خدا هستم... آیا این کافى نیست!؟

 

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://www.roozgozar.com