برگ تارخی از حوادث دزیان

دزیان در بحبوحه جنگ جهانی دوم برگی تاریخی ازحوادث دزیان در بحبوحه جنگ جهانی دوم دزیان بدلیل اشتغال اصلی مردم ان زمان به دامداری در خارج از محدوده روستااز دیربازدارای مراتع وسیعی بوده است. از انجا که در دل هر یک از این مراتع چاه اب و امکانات رمه داری مهیا بوده طوایف سنگسری با پرداخت مال الاجاره در ایام زمستان از این مراتع بعنوان قشلاق خود بهره برداری می کردند. با توجه به اوضاع بی ثبات ونابسامان مملکت ناشی از حضور نیروهای اجنبی در جنگ جهانی دوم طوایف رمه دار سنگسری از تخلیه مراتع روستای دزیان سرباز زده وحاضر به پرداخت اجاره بها نیز نمی شوند. مردم به پیشگاه امیر اعظم حاکم شاهرودتظلم خواهی می کننداما به دلیل همکاسه گی متصرفین مراتع مردم دزیان با حکومت وقت راه به جایی نمی برند. لذا طایفه شاهینی تحت زعامت زین العابدین بیک بزرگ خاندان خودبا ابزاراولیه دفاعی به استیفای حقوق خود پرداخته وبرای بازپس گیری مراتع خوداقدام میکنند. از انجا که سنگسری ها همیشه مسلح بوده اند برمردم اتش می گشایند وزین العابدین بیک را می کشند. خانم صاحب سلطان به خونخواهی شوهرش یکی از شکارچیان وتیر اندازان بنام و مشهور منطقه کربلایی اقا خانخودینی را با پول فراوان راضی به انتقام می کند. اودرمراتع موصوف به کمین علیجان عرب سرکرده طوایف سنگسری می نشیند. علیجان که از طریق خبرچین هایش از قصدضارب اطلاع یافته بودبدلیل روحیه نخوت و غرور بی تفنگداربر سر راه او ظاهر می شود و با اعلام اینکه از قصد ضارب مطلع است از او تفنگش را مطالبه می کند. کربلایی اقاکه مطمئن است تحویل تفنگ برابر مرگ اوست در حین تحویل اسلحه اتش می گشایدوخان از اسب به زیر می افتد. وی اگرچه جسد خان را پنهان می کند اما برگشت اسب بی سوار به قرارگاه راز می گشایدومقاومت چند روزه کربلایی اقاو یارانش در قلعه مستحکم خانخودی راه به جایی نمی برد.برادرکربلایی اقاکشته می شودوخودش به کوهستان فراری می گردد. سنگسری ها نیز به انتقام برای غارت به روستای دزیان یورش می برند وکلیه اسباب و اثاثیه و اذوقه طایفه شاهینی را از منازل خارج و اتش می زنند.

مشاهیر دزیان

حاج تقی دزیانی حاج تقی دزیانی کودکی بیش نبود که با خشم پدربر او بر سر مشکلی قصدهجرت از سرزمین ابادی و اجدادی خودنمود.مصمم وبا پای پیاده مسیر 300 کیلومتری دزیان به گرگان راطی کرد. به کشاورزی مشغول شد.سالیان متمادی سخت به طلب روزی حلال سعی و تلاش نمودوبخصوص در"کشت و تجارت پنبه واستحصال ان "سر امد منطقه شد. ازانجا که با خودساختگی ثروت فراوان اندوخته بود در تکریم اقشار زحمتکش پیدا وپنهان از هیچ کوشش و کمکی فرو گذار نکرد. برای تعظیم شعائر دینی "مسجد موسی بن جعفر" را بنیان نهادو "خانه عال"م را برای اسایش امام جماعت ان وقف نمود.وی "ابنیه بسیاری در محلات خیابان شهدا گرگان" وقف عام نمود. در پایان عمرش از انجا که احساس نمود اجل مهلتش نمی دهدبه پیشکارش وصیت نمود در اولین فرصت "بیمارستان وزایشگاه دزیانی"را با سرمایه اش احداث نمایند تا مادران در محیطی بهداشتی وفارغ از نگرانی از مرگ ومیر فرزندانی سالم و صالح به جامعه تحویل دهند. این بیمارستان از یک دهه قبل از انقلاب اسلامی تا کنون به همت این خیر نیکوکارخدمات بیشماری رابه مردم منطقه ارائه نموده است.

وجه تسمیه وژیشینه تاریخی دزیان

وجه تسمیه و پیشینه تاریخی دزیان حدود800 سال قبل از میلادمسیح و در دوران حکومت کیانی (کمتر از 3000 سال پیش) دو برادر به نامهای "دز" و "گیو"در این منطقه سکنی می گزینند. انان به کشاورزی ودامداری می شوند وبا گسترش مراتع سرزمین خود را تقسیم می کنند. بعدها از ریشه نامهای این دو برادر بازماندگان انان سرحدات برادراولی را"دزیان"ودومی را"گیور" نامیدند. هم اکنون مردم دزیان به شش طایفه : ۱.شاهینی (تیره کربلایی صفری/تیره اخوندی/تیره میرزامحمدی). ۲.دزیانی(نسب کربلایی ابراهیم). ۳.بیکی(نسب حاج حسین). ۴.عجمی(نسب حاجی بابا) ۵.حسینی(تیره میرحسینی ها/تیره میرزا محمد علی ها) ۶.احمدی تقسیم بندی می شوند.

راههای تقو یت ایمان

1-سعی کنید نمازتان را در اول وقت بخوانید
2-هر شب قبل از خواب سه مرتبه سوره توحید را بخوانید (ثواب آن برابر با ختم قرآن است)
3-شب ها با وضو بخوابید(ثواب آن مانند این است که شب تا صبح عبادت کرده اید)
4-هر روز ذکرهمان روز را صد مرتبه تکرار کنید

ذکر روز شنبه : یا رب العالمین

یک شنبه :یا ذالجلال و الاکرام

دوشنبه: یا قاضی لاحاجات

سه شنبه :یا ارحم الراحمین

چهارشنبه : یا حی یا قیوم

پنج شنبه : لا اله الا الله الملک الحق المبین

جمعه : اللهم صل علی محمد و ال محمد




داغدار زینب

سلام بر دل زینب و داغهای فراوانی که دید:داغ فرزند، داغ برادری چون عبّاس(ع) ، داغ امام زمانش، داغ فرزندان برادرانش، داغ جوانان و پیران غیور بنی هاشم(ع) .

سلام بر او که غمخوار و همدم حسین(ع) و اباالفضل(ع) بود .

سلام بر پرستار و تیمارکننده ی فرزندان و کاروان حسین(ع) ، پرستار طفلی چون رقیّه(س) .

سلام بر او که اسیر شد و اسرا را یاوری کرد و دلداری داد .

و سلام بر او که بار کربلا را به دوش خویش کشید و استواری کرد و چون شیرزنی، راه شهدای کربلا را ادامه داد و روشنی بخشید .

و سلام بر او که در آخر فرمود: در کربلا چیزی جز زیبایی ندیدم .

خدایا به سوز دل زینب(س) و مقام و شانی که نزد تو دارد، عشق حسین(ع) ، اشک حسین(ع) ، پیراهن مشکی حسین(ع) را از ما مگیر!

چیزی نداریم جز اندکی محبّت حسین(ع) و پدر و مادر و برادر و فرزندان معصومش(علیهم السّلام) در گوشه ی دلمان که امیدواریم به واسطه ی این ارادت، روز محشر از صف روسیاهان خارجمان کنند .